كلبه دانش
سلام از اين كه به وبلاگ من سر زديد ممنون!
«فهمیده ای» دیگر که خرمشهر مدیون اوست، ولی گمنام ماند...
ن : زهرا م ت : سه شنبه 20 فروردين 1392 ز : 20:8 | +

 

«فهمیده ای» دیگر که خرمشهر مدیون اوست، ولی گمنام ماند...

«می‌خواهم یک قهرمان باشم...»

یک اسلحه به غنیمت گرفته بود. با همان اسلحه، هفت عراقی را اسیر کرده بود. احساس مالکیت می‌کرد. به او گفتند باید اسلحه را تحویل دهی. می‌گفت: به شرطی اسلحه را می‌دهم که حداقل یک نارنجک به من بدهید. پایش را هم کرده بود در یک کفش که یا این یا آن. دست آخر یک نارنجک به او دادند. یکی گفت: «دلم برای اون عراقی‌های مادر مرده می‌سوزه که گیر تو بیفتند.» بهنام خندید...
نوجوان شهید «بهنام محمدی راد» در بهمن ماه سال ۱۳۴۵در محله کوت شیخ خرمشهر به دنیا آمد، از همان دوران کودکی، با سختی‌ها و دشواری‌های زندگی آشنا و موجب شد تا برای مبارزات عالی و ارزشمند در عرصه زندگی آمادگی بیشتر به دست آورد.......................

ماهم بیاموزیم..............................

 



:: برچسب‌ها: شهید بهنام محمدی راد,
ادامه ی مطلب
.:: ::.


صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © by kolbedanesh
This Template By Theme-Designer.Com